دل من زندون داره ... تو می‌دونی!

 

دیگه این قوزک پا یاری رفتن نداره
لبای خشکیدم حرفی واسه گفتن نداره
چشای همیشه گریون اخه شستن نداره


 

روحم درد می‌کنه!

نمی‌دونم تو زندگی تا حالا لحظه‌هایی داشتی که از اینکه سعی کردی آدم شجاعی باشی دربرابر این کوه عظیم مشکلات، از اینکه با خیلی‌های دیگه فرق می‌کنی، از اینکه توی زندگی مثل بقیه هم سن و سالهات راه مشخصی رو پیش نگرفتی، پشیمون شده باشی؟ پشیمون و خسته شده باشی از این همه ماجرا؟ از این همه تنهایی؟ نمی‌دونم...

روحم درد می‌کنه .... آی آدم‌ها که در ساحل نشسته، شاد و خندانید!

یکسال گذشته از روزی که خونه رو به امید ساختن یک دنیای رنگی ترک کردم، اما دقیقا روز سالگرد یکسالگی جایی بودم که حتی نمی‌تونستم آسمون آبی رو ببینم!

دل من یه روز به دریا زد و رفت

پشت پا به رسم دنیا زد و رفت

پاشنه کفش فرارُ ور کشید

آستین همتُ بالا زد و رفت

یه دفه بچه شد و تنگ غروب

سنگ توی شیشه فردا زد و رفت

حیوونی تازگی آدم شده بود

به سرش هوای حوا زد و رفت

 

دل من یه روز به دریا زد و رفت

پشت پا به رسم دنیا زد و رفت

زنده‌ها خیلی براش کهنه بودن

خوشُ تو مرده‌ها جا زد و رفت

هوای تازه دلش می‌خواست ولی

آخرش توی غبارا زد و رفت

دنبال کلید خوشبختی می‌گشت

خودشم قفلی رو قفلا زد و رفت!!!!!!!

بعدها اینجا از داستان پشت سر بیشتر می‌نویسم. از آدم‌های خسته و پر از درد، از اون همه دل ِ شکسته.

خسته‌ام .... خسته‌ی خسته........

--------------------------------------------------

(چند ساعت بعده الان!!)

خوابم نمیبره! اتفاقی این ترانه‌ی تازه لیلا فروهر رو شنیدم، چقدر قشنگ بود! یا شاید چون به حال من می‌خورد به نظرم قشنگ اومد .... صدای هق‌هق من رو بلند کرد!

ماه من غصه نخور زندگی جذر و مد داره
دنیامون یه عالمه آدمه خوب و بد داره
ماه من غصه نخور همه که دشمن نمیشن
همه که پُرَ ترک مثل تو و من نمیشن
ماه من غصه نخور مثل ماها فراوونه
خیلی کم پیدا میشه کسی رو حرفش بمونه
ماه من غصه نخور گریه پناه آدماس
ترو تازه موندن گل مال اشک شبنماس

ماه من غصه نخور زندگی بی غم نمیشه
اونی که غصه نداشته باشه آدم نمیشه
ماه من غصه نخور خیلیها تنهان مثل تو
خیلیها با زخمای زندگی آشنان مثل تو

ماه من غصه نخور زندگی خوب داره و زشت
خدا رو چه دیدی شاید فردامون باشه بهشت

ماه من غصه نخور زندگی بی غم نمیشه
اونی که غصه نداشته باشه آدم نمیشه
ماه من غصه نخور
دنیا رو بسپار به خدا
هر دومون دعا کنیم، تو هم جدا، منم جدا..............

نظرات 1 + ارسال نظر
روشنک شنبه 13 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 08:08 ق.ظ http://azeshgh.blogsky.com

آخ که چقدر خوبه که اینجایی...چقدر خوبه که باز هم حس میکنم گرمای نفست داره تو فضای این خونه می پیچه...چند روز بود؟ سه هفته؟ یک ماه؟ یک سال؟ نمی دونم اما یک قرن به نظر می اومد نبودنت ..اینکه بیام اینجا و هیچ اثری از اسمت نباشه..هیچ جا...
عزیزترین دنیا: یادته اون روزهای شاد همیشه میخوندیم:
زندگی کنکور عزیز
از برد و باختش نگریز
یکی همیشه با تو هست
مثل صدا مثل نفس!!!!
همه ما برای ادامه راهمون یک راه رو انتخاب می کنیم اگر این راه پر از سنگلاخه نباید پشیمون شد وبرگشت باید ادامه داد و تا حد ممکن به شن ریزه ها رسید..تو می توانی! من ایمان دارم...
وای نمی دونی که چه حس خوبیه اینکه می دونم هنوز هستی...
دنیا خیلی قشنگه ، با همه بدی هاش!
آینده مال ِتوئه! مواظب خودت باش!
یادت باشه که اینجا دلی برات میزنه!
یادت باشه که بی تو غم تو نگاهه منه!
....
وعده ی ما خواب ِعشق! قرار ما به رویا!
مواظب ِخودت باش اون ورِ مرزِ دیدار!
برو عزیزترینم! برو! خدا نگهدار! (حسن علیشیری)


برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد