این روزها تصاویر دردناک از این سو و آن سوی وطن فراوانند. در این میان تصویر کشته شدن دخترک ایرانی با گلوله ی سربازان جهنمی, در حالیکه عزیزانش فریاد میزدند "ندا بمون! تو رو خدا بمون" .... قلب همه ی ما را به درد آورده است.
سکوت می کنیم به احترام این همه جوان آزاده, که سکوت سرشار از ناگفته هاست.....
وطن پرنده ی پر در خون
وطن شکفته گل در خون
وطن فلات شهید و شمع
وطن پا تا به سر خون
وطن ترانه ی زندانی
وطن قصیده ی ویرانی
ستاره ها اعدامیان ظلمت
به خاک اگر چه می ریزند
سحر دوباره بر می خیزند
بخوان که دوباره بخواند
این عشیره ی زندانی
گل سرود شکستن را
بگو که به خون بسراید
این قبیله ی قربانی
حرف آخر رستن را
با دژخیمان اگر شکنجه
اگر بند است و شلاق و خنجر
اگر مسلسل و انگشتر
با ما تبار فدایی
با ما غرور رهایی
به نام آهن و گندم
اینک ترانه ی آزادی
اینک سرودن مردن
امروز ما ، امروز فریاد
فردای ما ، روز بزرگ میعاد
بگو که دوباره می خوانم
با تمامی یارانم
گل سرود شکستن را
بگو ، بگو که به خون می سرایم
دوباره با دل و جانم
حرف آخر رستن را
بگو به ایران
بگو به ایران
وطن دارد از دست می رود
وطن بر باد می رود
بر خیزید که فردا
دگر دیر می شود.
موفق باشید
منتظر حضور گرمتون هستم.
سلام
امیدوارم سلامت باشین
از قصد نگفتم "شاد" رو چون هر کسی که بویی از انسانیت برده باشه این روزا حالش بده! بده! بده!
خیلی بد!
به امید پایان این روال
وقت خوش
بشنو سوز سخنم که همآواز تو منم
همه جان و تنم وطنم وطنم وطنم وطنم...
روزگار غریبی است نازنین
چشمان ندا در واپسین لحظات میگفت:
دوباره می سازمت وطن
اگرچه با خشت جان خویش
....
باید شاد بود از این همه آگاهی مردم
هزاران بار نارا سوخت حریق حادثه تا مرز خاکستر
ولی ما نسل سیمرغیم که از خاکستر خود می گشاید پر
چه مب شود گفت حدا نکند جا یاران در بند باشیم کسی از حال سردبیر محبوب من خبر دارد
به روزم یه سر بیاین
پس چرا به روز نمی شی