رفیق ِ من سنگ صبور غم هام
به دیدنم بیا که خیلی تنهام
هیشکی نمی فهمه چه حالی دارم
چه دنیای رو به زوالی دارم
مجنونم و دلزده از لیلی ها
خیلی دلم گرفته از خیلی ها
نمونده از جوونی هام نشونی
پیر شدم ، پیر تو ای جوونی
تنهای بی سنگ صبور
خونه سرد و سوت و کور
توی شبهات ستاره نیست
موندی و راه چاره نیست
اگر چه هیچکس نیومد
سری به تنهاییت نزد
اما تو کوه درد باش
طاقت بیار و مرد باش
تنهای بی سنگ صبور
خونه سرد و سوت و کور
توی شبهات ستاره نیست
موندی و راه چاره نیست (ترانه سرا :امیر ارجینی ،خواننده : محسن چاووشی)
کار جوانمردانه ای نیست ، می دانم که تلخ است می دانم که اشتباه است اما...
متاسفم که به جمع استفاده کنندگان نسخه غیر قانونی " سنتوری " پیوستم. سخت بود دیدن لینک اش و جلوی احساس را گرفتن. حتی به ارغوانم در آن سوی آبها پیغام دادم که سنتوری آمده ، سخت است یا شاید تلخ واژه بهتری باشد. وقتی مهرجویی عزیز فیلمی می سازد با آن همه طول و تفصیل و بگیر و ببند نمی شود جلوی احساست را بگیری و دکمه دانلود را نبینی. هر چند همه این حرف ها باری از حس گناهم کم نمی کند.
اما " سنتوری" :
با وجود اینکه سالیان سال است فیلم می بینم اما هیچ تخصصی در زمینه نقد فیلم نداشته و ندارم اگر حرفی می زنم یا چیزی می نویسم تنها بیان احساس است و بس .
سنتوری ِ مهرجویی به نظر من یکی از بهترین و جسورانه ترین فیلم های این سالهای سینمای بحران زده ما بود ، شاید تقابل دو نسل ، تقابل سنت گرایی محض با مدرنیته . شاید استفاده موسیقیایی ،فیلم را در نظر اول به یک کار موزیکال سطحی مثل همه آنهایی که این اواخر اکران شدند و خوب فروختند ، تبدیل کرد اما نام مهرجویی در پس آن نظر منفی ام را یک گام عقب برد. ویژگی مهم سنتوری این بود که برخلاف سطحی نمایی ظاهری اش بسیار عمیق تر از آن بود که می اندیشیدم و مهرجویی عزیز همه چیز را در آن آگاهانه و با دقت چیده بود. ترانه هایی که در فیلم خوانده شدند مطلقا جنبه تزئینی و تحمیلی نداشته بلکه در ارتباطی دقیق و احساسی با ساختار روایتی فیلم بودند و تُناژ صدای چاوشی که قبل تر ها دوستش نداشتم و علت تمایل مهرجویی را نمی فهمیدم ، در بعضی از سکانس ها بدجوری خودنمایی کرد و اشک را به چشمانم آورد. استفاده از ساز سنتی سنتور بار معنایی ویژه ای به فیلم داده بود چرا که سنتور به عنوان قدیمی ترین و کهن ترین ساز ایرانی که در بسیاری از اشعار و متون کلاسیک ایران از آن یاد شده، نمادی از هویت و فرهنگ ایران ماست که علیرغم تمام فشارها و یورش ها دوام آورده و به زمانه ما رسیده ، گاهی حتی در زیرزمین ها و در پستوها نهان شده و گاه از پس پرده بیرون جهیده و با نواها و نغمه های دل انگیزش، شور و ولوله درانداخته است ( مثل خود علی سنتوری که سنتور خاک خورده در زیرزمین خانه شان روح موسیقیایی اش را پرورش داد)
در لحظه به لحظه فیلم می اندیشیدم که علی سنتوری می تواند نماینده نسل جوان ما باشد مایی که بین سنت و مدرنیته گیر کرده و پادرهوا و معلق مانده ایم. عشق او به سنتور نشانه ای از عشق و علاقه او به ایران و فرهنگ کهن آن است و از سوی دیگردلبستگی او به موسیقی پاپ و تلفیق سنتور با سازهای مدرن غربی، نشانه گرایش او به فرهنگ مدرن است.
نگاه های دقیق مهرجویی در بعضی از سکانس ها نفس را حبس می کرد: وقتی علی در خانه پدری ، خانه ای مجلل و پر از تفکر سنتی و مذهبی ، برای یادداشت یک شماره تلفن به دنبال مداد می گردد و دریغ ، دریغ از یک قلم و کاغذ . به قول همسر گرامی شاید کمتر کسی بتواند از فقدان قلم و کاغذ بُعد معنایی به این عمق ایجاد کند. یا حس مهربانی وجود علی وقتی رو به نابودی است و ته مانده های دارایی اش را با معتادین دیگر لقمه به لقمه تقسیم می کند ، فریادهایش بر سر پدر قدرتمندش برای تزریق مواد به رگ هایش و دستان لرزان پدر برای فروکردن سرنگ بر بازوی فرزندش ، استفاده از صاحبخانه ای با آن عظمت در برابر علی له شده از اعتیاد و هزاران نما و سکانس دیگر...
برای بهرام رادان دوست داشتنی خوشحالم که از " آواز قو" به " سنتوری " رسید. بازی روان و لب خوانی های پر احساسش را در لحظه به لحظه فیلم دوست داشتم .
بدا بر روزگار ما ، بدا بر سینمای ما که هر روز بیشتر رو به نابودی می رود و بزرگان این مرز و بوم هر روز بیشتر از قبل ، تنها و غریب می مانند.
بار گناهم برای دانلود و استفاده از نسخه غیر مجاز این فیلم سنگین شده به همین دلیل از همه شما عزیزانی که مثل من اینکار را انجام داده اید، اگر قصد نابودی سینمای به گل نشسته این مرز و بوم را ندارید ، می خواهم که
پول بلیت سنتوری را به این حساب واریز کنید :
شماره حساب : 0116407795 (بانک تجارت شعبه چهارراه پارک کد032 ) به نام فرامرز فرازمند و داریوش مهرجویی
حمایت مردمی از سنتوری (پرویز براتی)
فاجعه قاچاق «سنتوری» آخرین ساخته داریوش مهرجویی همچنان نقل محافل است و واکنش تند سینماگران را در پی دارد. روز گذشته ایدهای در گروه «ادب و هنر» اعتماد ملی شکل گرفت مبنی بر اینکه هرکس طی روزهای اخیر سیدی یا DVD «سنتوری» را به شکل غیرقانونی خریداری کرده، مبلغی به حساب تهیهکننده این فیلم واریز کند. یادمان هست که کارگردان این فیلم و موکلش اعلام کرده بودند خریدن این سیدی شرعا حرام است. همچنین طی ماههای گذشته بسیاری از سینماگران، فعالان و مسوولان فرهنگی این کار را تقبیح کرده و آن را بهمثابه نوعی «سرقت» دانسته بودند. از این رو خریداران سیدی «سنتوری» که به واسطه همین سیدی این فیلم را دیدهاند برای آنکه در «سرقت» و «قاچاق» سهیم نباشند میتوانند بهای بلیت آن را به شماره حساب مشترک تهیهکننده و کارگردان فیلم واریز کنند. این ایده روز گذشته ابتدا با داریوش مهرجویی (کارگردان «سنتوری») و در ادامه با فرامرز فرازمند (تهیهکننده آن) در میان گذاشته شد. مهرجویی و فرازمند، هم از این ایده استقبال کردند و هم نگران بودند. استقبال آنها از این جهت بود که معتقد بودند این حرکت باعث وحدت سینماگران میشود، اما نگرانیشان از آن بابت بود که میگفتند مبادا طرح این ایده به معنای «محتاج بودن» آنها تلقی شود. نهایتا هر دو ضمن موافقت با این ایده، اعلام کردند که عواید احتمالی آن صرف امور خیریه خواهد شد. مهرجویی در این باره به اعتماد ملی گفت: «من شخصا با این ایده موافقم. ژست قشنگی است و یک نوع وحدت و همدلی را میرساند. ما میتوانیم شماره حسابمان را اعلام کنیم، ولی امیدوارم مردم عزیز در جریان باشند که ما محتاج نیستیم و هرچه به حسابمان واریز شود، صرف امور خیریه میشود.» فرازمند هم که قاچاق سیدی «سنتوری» را «ضربه به سینمای ایران» میدانست، گفت: «اینجا مساله پول در میان نیست. ما باید به ضربه روحی فکر کنیم که به مهرجویی و بقیه عوامل فیلم وارد شده است. بحث من این است که میگویم اگر قرار بود سنتوری اکران نشود، چرا پروانه ساخت دادید؟!» او همچنین درباره ایده گروه «ادب و هنر» اعتماد ملی اضافه کرد: «من قبلا هم گفته بودم که اگر «سنتوری» فروش داشت 50 درصد آن را صرف امور خیریه میکنم. حتی میتوان صرف کمک به زحمتکشان و فعالان عرصه سینما کرد که نیازمند یاری هستند. به هر حال شخصا با این ایده موافقم و اعلام میکنم که عواید احتمالی این طرح را صرف امور خیریه میکنیم.» فرازمند در ادامه به درخواست خبرنگار اعتماد ملی، حساب مشترک خود و مهرجویی را اعلام کرد. این حساب مشترک به نام «داریوش مهرجویی و فرامرز فرازمند» و از این قرار است: 0116407795 (بانک تجارت شعبه چهارراه پارک کد 032).
همانطور که کارگردان «سنتوری» گفته، این طرح میتواند قبل از هر چیز به همدلی و وفاق در سینما خصوصا سینمای فرهنگی و مستقل بینجامد؛ شاید مبلغ 1000 یا 1500 تومان بهای یک بلیت که از سوی خریداران این سیدی یا بینندگان آن به حساب تهیهکننده و کارگردان آن واریز میشود، مبلغ چندانی نباشد و همگان، حتی آنهایی که این سیدی را نخریدهاند، مایل به همراهی با این طرح باشند، اما باید بدانیم که عواید این حرکت بیش از هر چیز به ثبات سینمای مستقل کمک کرده و ضربهای که به این سینما خورده را جبران میکند. تاکید میشود همانطور که کارگردان و تهیهکننده «سنتوری» متذکر شدهاند این حرکت برای کمک مالی به آنها نیست؛ بلکه هدف از آن، یادآوری پدیده زشت «قاچاق» است.
می دانی که هنوز سنتوری را ندیده ام، وقتی دیشب می گفتم که هر فیلم مهرجویی را باید دید می دانستم جادوی تصاویر او مسخ کننده است. حتما بعد از دیدنش بیشتر می نویسم، همسر گرامی!
سنتوری موضوع تازه یی نداشت به نظرم! فاصله ی بین دو نسل و اعتیاد نسل حاضر! اما خوب اعتراف می کنم که مثل همیشه دیدن فیلم مهرجویی لذت بخش بود.
اما فکر می کنی چند نفر به بانک سر خواهند زد؟!
سلام سنتوری رو دیدم راستش خیلی حرف ها دارم اما چون قراره واسه روزنامه بنویسم اجازه بدین فقط به همین اکتفا کنم که امیدوارم وضع جوری نشه که مهرجویی هم مثل کیارستمی بذاره بره البته یه مطلب کوتاه نوشتم اگه وقت داشتین بخوانید
حرف خاصی ندارم روشنک جان. گفتنی ها رو گفتی. فقط ترانه سرای اون کاری که زدی امیر ارجینی هست
سلام دوست عزیز ...
ندیدم ...اما باید دید تا دانست جریان از چه قرار است .!
مطلبت زیبا و قابل نقد بود ...
موفق باشید
سلام روشنک جان
کشف و شهود نسبت به یک اثر هنری والا ترین مرتبه از نقده
نیاز به فیلم خوب دیدن رو در خودم حس می کنم البته وقتی که شش هام کمی به هوای این دنیا عادت کرد .
موید باشی و دوست
سلامی بهارانه.
احوال شما بانو؟ گاهی مهمان خانه ی زیبایتان می شوم و از مطالب زیبا استفاده می برم. من هم هنوز موفق نشدم این فیلم رو ببینم ولی نقدهای زیادی رو درباره اش خوندم . چون که به شخصه ندیدمش ترجیح میدم نقدی نکنم .
در رابطه ی با نفس عمل تکثیر نسخه ی غیر قانونی سنتوری کاملا با شما موافقم که عمل ناجوانمردانه ای بوده . با این کار به کارگردان بزرگ تاریخ سینمای کشورمون مرد بزرگی که فیلم هایی چون گاو -پری- هامون- اجاره نشین ها و ... سنتوری رو در معرض نمایش گذاشته.
متاسفانه راه و روش هنرمند پروری و ارج گذاشتن به اثر هنرمندان بزرگ کشورمون ضمیمه ی حمایت از این هنرمندان بزرگ نبوده و نیست امیدوارم در آینده این اتفاق بیفته .
خوشحال میشم عابر کوچه های اردیبهشتی ام شوید روشنک عزیز.
خوشحالم که بعد از مدتها تونستم وبلاگتون رو ببینم... موفق باشید روشنک جان!
سلام روشنک جان
دیشب فیلم سنتوری رو دیدم
به اعتقاد من پرداخت خوبی داشت ولی از دریافت خبری نبود
قصه همیشه تکرار اعتیاد نما های حس برانگیز توصیف گری تا پرسشگری دنبال دریچه ای از زیبا شناختی بودم که عایدم نشد
مهرجویی برای من یعنی هامون
موید باشی و دوست
سلام گفتم قراره نقد بنویسم
نوشتم اما نمی دونم درسته یا نه خیلی اشکال داره آخه حول حولی نوشتم
خوبی عزیزم؟
سلامی بهارانه
کوچه های اردیبهشتی ام عابرانی دارد که چون جان دوستشان دارم. عابرانی که همیشه رهگذر این کوچه های خیس و نمور اردیبهشتی بوده اند و خواهند ...
نخواستم ردتان را گم کنم روشنک عزیز و شما را با اجازه به جمع عابران همیشگی کوچه های اردیبهشتی ام پیوند دادم.
با سلام
وبلاگ شبخون با دو ترانه(گفتمان خنده) و(خاطره ی تو)به روز شد.منتظر نظرات ونقدهای همیشه سازنده شما هستم.
پاینده باشید
ممنونم روشنک عزیزم.
تا باد درخت این دوستی مستدام باد.
ازعشق چیزی بگو...از عشق.... ها؟ .... ها چیه! میگم از عشق یه چیز بگو، میگه ها !!!!! صبر کن ببینم از سنتوری چی نوشته !!! ..راست میگه...قاچاق.... نه پولشو باید بدن...راست میگه......ایول خیره ...باریکلا..باریکلا.....خواستم یه لحظه بگم این وبلاگو نمیگم ...اون که منظورمنه بالاش نوشته خاموش منشین خدای را پیش از آنکه در اشک غرقه شوم از عشق چیزی بگو ....دوباره گفت: راستی یه سری مطلب هم راجع به Shoot’ em up و Mr. Books و چند تا فیلم دیگه بود...خوندی؟ ...نه والا... نخوندی؟ ...نه ...اما خوندم که یه جایی شاملو نوشته بود : بی آرزو چه میکنی ای دوست؟ ..اخه میدونی ...پرید تو حرفم و گفت: دیوید کرانبرگ..مگس..تصادف...وای وای ... نمیزاری که ....بزار ببینم نوشته که کاندیدای اسکار شد یا نه !؟! .....یه چند دقیقه ای ساکت شدم...بعدش بلند بلند خوندم که : و عشق، تنها عشق ترا به گرمی یک سیب میکند مانوس ... و عشق، تنها عشق مرا به وسعت اندوه زندگی ها برد ...مرا رساند به امکان یک پرنده شدن .... و نوشداری اندوه...صدای خالص اکسیر می دهد این نوش...بالاش..بالاشو نگاه کن نوشته از عشق چیزی بگو ... آخ..آخ کوین کستنر...درد!!...چی؟...چایی..چایی میخوری؟..تازه دمه...اره میخورم...هوووووم...داشتم چایی میریختم اما بلند میخوندم که : و چشمانت راز آتش است ...و عشقت پیروزی ادمیست هنگامی که به جنگ تقدیر می شتابد و آغوشت اندک جایی برای زیستن ..اندک جایی برای مردن....داشتم اما فکر میکردم یه توفم تو چاییش بکنم بد نیست !!!!!
سلام روشنک عزیز
نمی دانستم روشنکی هستید که جناب علیشیری با عشق از او صحبت کرده و عاشقانه برایش نوشته است ...
به جهت تیتر سنتوری وارد شدم و حالا می بینم چقدر فضا رمانتیک و قشنگ هست دلم می خواد ساعتها براتون کامنت بزارم خوشگله خیلی ...
و اما سنتوری رو دیشب دیدم بر خلاف میلم به خاطر مهرجویی و رادان ، رادان و رادان ...
فقط در بسیار ی لحظه ها اشک ریختم و با این ترانه که نوشتید با صدای محسن چاووشی و چهره معصوم و بازی روان وقابل پرداخت رادان تا عمق فاجعه اعتیاد و فرار عاشقی اشک ریختم و قشنگ بود ...
حیف هست اینهمه کار انجام بشه و ناجوانمردانه رویت بشه و اصلا چرا ممنوع ... البته تزریق و سایر مسائل کمی بد آموزی داشت گرچه ... اینقدر در جامعه بوفور هست که ...
چقدر حرف زدم شرمنده روشنک عزیزم ... درد دلم رو تازه کردی ... باز هم اگر آدرس بلاگ زیبایت را گم نکنم بر خواهم گشت ...مانا باشی نازنین
راستی به این شماره حساب واریز خواهم کرد عزیزم
مثل اینکه حسابی سرتون شلوغه انشا الله خیره
سلام
برای نوشیدن جرعه ای می ، از ساغر شعر ، میهمانید...تو را چشم در راهم ..
روشنک عزیزم از لطفت بی نهایت ممنونم نازنین
با احترام لینکت می کنم تا دردسترسم باشی ...
سلام عزیزم
نمی خوام راجع علی سنتوری و....... حرف بزنم
اولین باره که همین طور موج پرسه زدنام تو وبلاگها و لینکها منو به حرفای دلت یا بهتره بگم حرفای دل تنگیت رسوند....
می دونی چیه ... احساس میکنم وقتی مطلباتو میخونم یه حس مشترک بهم دست میده با اون موقع که خودت اینا رو تایپ می کنی.........
عزیزم مواظب خودت باش....این جمله اییه که مادرم همیشه پای تلفن بهم میگه منم یه جورائی مثل خودتم.....غریب
تو هم مواظب خودت باش....
خدا میخواست در چشمان من زیباترین باشی...
شرابی در نگاهت ریخت تا گیراترین باشی......
سلام روشنک و ارغوان عزیز:
پسکوچه ی خاطره با ترانه ی خط خطی بروز شد.
حضورتون باعث دلگرمیه بندست.
شاد باشید.
سلام روشنک و ارغوان عزیز
من نمی دونم حالا که ۹۰ ٪ مردم این فیلم و دیدن
دین و ایمونش به خطر اقتاد یا که به انقلاب ضربه خورد
نمی دونم
از این کار ارشاد می شه ی نتیجه گرفت که خودش تو قاچاق فیلمها ی دست کوچیکی داره دیگه بلاخره خرج بلاست
مطلب بجایی بود ازتون ممنونم
من آپم بیایی خوشحال میشم
پیروز یاشی
مثل اینکه قصد به روز کردن ندارید
سلام روشنک عزیز
پیشاپیش سال نو و عید نوروز را به شما و خانواده محترمتون تبریک می گویم . سالی مملو از محبت عاطفه و موفقیت داشته باشید.