از همه جا!

مدت هاست این خانه به روز نشده...مدت هاست هر دوی ما حس و حال نوشتن نداریم ...

(1)

برای پایان بندی دوره چهار ماهه اداره ،سفری اداری – تفریحی به نکا(ساری) برای بازدید از اولین سکوی نیمه شناور حفاری ایران داشتیم. دریای خزر را برای اولین بار از فراز آسمان دیدن در آن هوای مه آلود و بارانی ، لذتی داشت که ترس از تکان های گاه و بی گاه هواپیمای کوچکمان را فراموش کرده بودیم. سکوی نفتی ایران – البرز که قرار است در چند ماه آینده به بهره برداری نهایی برسد آنقدر بزرگ بود و با عظمت که شدت باران و خیس شدن و سرما هم اشتیاقمان برای دیدن همه بخش هایش را کم نکرد.اما بر بالای سکو و در بازدید از بخش های داخلی ،حس غرور ایرانی بودنمان با شنیدن خبر اینکه در بین این همه متخصص های ما ،کسی با سابقه کار بر روی سکو های شناور را نداریم و باید از نیروهای بیگانه کمک بگیریم ، از بین رفت. شدت ناراحتی جایی بود که فهمیدیم یک نیروی متخصص بیگانه روزی حدود 3000 یورو می گیرد و فوق تخصص حفاری ما روزی 35 دلار برای مراقبت از آن متخصص!!! آنهم تنها به علت نداشتن تجربه کار بر روی سکوی نیمه شناور...

در کل ماموریت نکا هم خیلی پر بار بود و هم در جمع دوستان و در ویلاهای مجهز نفت در کنار ساحل زیبای خزر خیلی خیلی خوش گذشت!

(2)

شاید برای نوشتن از کنسرت بزرگ تهران - اولین کنسرت 4 نفره پاپ مانی رهنما، مهران مدیری، علیرضا عصار و رضا یزدانی -  کمی دیر شده باشد اما ...

بعد از کلی تلاش همسرگرامی موفق شدیم یکشنبه شب در تالار بزرگ کشور برای دیدن این کنسرت حضور پیدا کنیم. پشت بلیط ها نوشته بودند که درب های سالن ساعت 6:30 بسته می شوند و همین موضوع باعث حضور مردم در ساعت 6 و ازدحام در مقابل تالار شده بود اما مطابق همه برنامه های گذشته ساعت 6:30 تازه اجازه ورود گرفتیم! در سرمای بی سابقه آنشب و در زمان انتظار برای بازشدن درب ها ، پسر بچه ای حدودا 7 یا 8 ساله دست در دست مادر از مقابل ما گذشت و حس کنجکاوی اش از دیدن این جمعیت باعث رها کردن دستان مادر شد و پرسیدن از بهای بلیط و وقتی پاسخ 30 ، 40 تومان را شنید با تعجب شانه های نحیف اش را بالا انداخت و در جواب مادرش گفت : برویم این ها پولدارهای بیکار هستند!!!! – تلخ است – و چرایش را من نمی دانم...

فضای سن به نسبت جشن دنیای تصویر ساده تر و بهتر طراحی شده بود. صدا و نور هر دو خوب بودند و فیلم بردار هم اگر مکث ها و عقب ماندن های چند ثانیه ای اش را اصلاح می کرد ، بهتر بود. کار هم ساعت 7:40 با حدود 40 دقیقه تاخیر شروع شد.

با وجود اینکه علاقه ای به مانی رهنما ندارم اما معتقدم که صدایش در آن شب از بقیه بهتر بود . کار را با ترانه یغما گلرویی عزیز و به یاد خسرو شکیبایی شروع کرد . هر چند یادی از ترانه سرای کار نکرد اما کارش خوب بود. بعد از اجرای این قطعه نوازندگان ارکستر رهنما به روی صحنه آمدند و همراه با این خواننده چند قطعه جدید را به همراه یک قطعه که منتخبی از قطعاتی چون بغض، باور نکن، پرنده و .... را اجرا کردند .

اما با ورود مهران مدیری جمعیت به یکباره منفجر شدند طوری که مدیری با تقاضای اجازه برای حرف زدن ، آرامشان کرد و گفت که صبح دیسک کمرش بیرون زده!!! و مجبور است نشسته کارها را اجرا کند. اجرای مهران مدیری با تک‌نوازی کمانچه شروین مهاجر آغاز و سپس او یک آواز خراسانی در دستگاه دشتی را خواند و انصافا خوب خواند و با شروع " بیا بریم دشت..." بار دیگر شور و هیجان باور نکردنی ای را در میان مردم ایجاد کرد ، شاید اگر نمی نشست و میکروفن اش صدای سازهای اطرافش را منعکس نمی کرد اجراهایش بهتر می بودند چون ما فقط صدای ساز شنیدیم ، هرچند خیلی تلاش کرد اینگونه نباشد!!! در کل من هم مثل همان پیرزن در کیش – به نقل از خود مهران مدیری – معتقدم که کار بازیگری و کارگردانی اش بهتر از خوانندگی اش است...

بعد ازکار مدیری هم آنتراک ای دادند و مردم بر سر "رضا کیانیان و محمد رضا شریفی نیا و پژمان بازغی و مسعود کیمیایی " ریختند و عکس و امضا و .....

بعد از انتظاری حدودا 20 دقیقه ای رضا یزدانی به روی صحنه آمد . باور اینکه اکثر مردم –تا آنجا که من دیدم و شنیدم – او را نمی شناختند کمی عجیب بود. شاید باید کار را با " چشمام بسته است – مرگ تدریجی یک رویا " شروع می کرد که نکرد. بعد از اجرای اول و تشکر خشک و خالی از یغما گلرویی ، ترانه سرای همه کارهای اجراشده اش ، تشکر بلندبالایی از مسعود کیمیایی کرد و برای کار دوم کت اش را در آورد ، صدای جمعیت اما کمی دلخورکننده بود که غر می زدند ای بابا تازه کت اش را درآورد!!!!اما رضا هم به درد مدیری دچار شده بود و صدای سازها از صدای خود خواننده بالاتر بود. ترانه شمال عالی بود اما باقی کارها را بیشتر دکلمه کرد .با "کارتون" توانست جمعیت بی حوصله و عصبانی را کمی شاد کند و با اجرای خلیج فارس شور و شوق را به سالن برگرداند. با وجود همه احترامی که برایش قائلم اما معتقدم که راک نمی خواند و بیشتر سبکش پاپ است، در اجرای آن شب خیلی داد زد و صدای موسیقی هم چندان خوب و یکدست نبود و کمی گوش را آزار می داد برای همین بعد از هر اجرا صدای کر شدیم و برو بابا و وای اعصابم خرد شد ، به وضوح شنیده می شد.....

و اما بعد از رضا ، علیرضا عصار که مهمان افتخاری برنامه بود ، بعد از فواد حجازی ، و از پایین سالن نه از پشت سن ، به روی صحنه آمد.جمعیت از دیدن فواد بعد از حدود چهار سال به وجدآمده بودند. عصار مطابق معمول با شعری از مولانا شروع کرد. خیلی کم خواند و مثل همه کنسرت های دیگرش با " خیال نکن" مردم را به همراهی وادار کرد و کار را تمام!

در کل کنسرت بدی نبود و امیدوارم که برگزاری بیشتراین برنامه ها به آشنایی مردم با موسیقی و هنر این مملکت کمک کند. شاید تعدد برگزاری چنین برنامه هایی باعث شود که ما شبیه "پوادارهای بیکار" نباشیم!!!! 

پ.ن : یادم رفت بگم که در گروه مانی رهنما یک نفر بسیار زیبا ساز دهنی می زد و توجه اکثریت مردم را به خودش جلب کرده بود - حضوز بهنام ابطحی هم در گروه دارکوب(مهران مدیری) خیلی جالب بود!

نظرات 12 + ارسال نظر
ساناز صفایی شنبه 25 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 02:12 ب.ظ http://sanazsafaee.blogfa.com/

نفسم خوبی؟

عرشیا عشقی شنبه 25 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 06:00 ب.ظ http://arshia-eshghi.blogfa.com

سلام
امیدوارم شاد و سلامت باشید
گزارش کاملی بود از این اجرا
با مطلبی به نام "بدبختی که فقط آخر برج نیست" به روزم دوستان
سراغم بیایید
وقت خوش

ارغوان شنبه 25 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 06:23 ب.ظ

درود روشنک جانم!!!!!!
دستت درد نکنه که نوشتی منم توی فکر وبلاگ بودن اما می دونی که این روزها سرم چقدر از بیکاری شلوغه!
توضیحات کنسرت منو یاد جشن دنیای تصویر انداخت یادش به خیر.
امیدوارم که همیشه با همسر گرامی به جاهای پر خاطره برید.

فراز(سروش) شنبه 25 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 10:42 ب.ظ http://www.hedayatrad.blogfa.com

سلام دوست ج.ن فکر کنم آن شب کنسزت این طوز بود چون شب اول که خوب بود هز چند که سردبیر گرامی حسرت نوشتن گزارشش را به دلم گذاشت اما به هر حال من همراه رضا نادری و شمال و اربده کشیدم یکی در میونم که قصه منه هرچی هم بهش التماس کردیم که چشاتو ببند نبست
راستی به من سر نمی زنی چرا ؟؟؟؟؟؟

میثم یوسفی یکشنبه 26 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 02:48 ق.ظ http://yabanu.blogfa.com

خوبی روشنک جان؟
من اون شب بلیط داشتم اما شب قبلش رفته بودم و دلیلی نداشتم باز یام. می دونستم هستین میومدم که حد اقل فرصت دیداری باشه.
مانی از همه خواننده تر بود، اما چون اورجینال نیست و انتخاب هاشم همیشه استباهن این بلا سرش میاد که همه از داد زدن هاش خسته می شن. در ضمن مانی کمترین فالشی رو توی همه شون داشت و مطمئنم تو شب شما هم همینطور بوده.
رضا هم که فالش خالص بود. یه نت درست هم نخوند. اما باز من دوسش دارم. شاید به خاطر ترانه های یغما. از اکتش هم روی استیج خوشم اومد.
مدیری که تقریبا خواننده ی خیلی خوبی هست و از خیلی از خواننده های ما خواننده تره به خاطر اشتباهش توی انتخاب کارها و شاید وقت کم هماهنگ با گروه برای خودش می خوند و گروه هم برای خودش می زد.
عصار و فواد قطعا حرفه ای ترین و تر و تمیز ترین اجرای این جمع بودند. و جالب هم این بود که مردم بعد چهار سال کنسرت ندیدن از اینا، ترانه ای مثل کوچ عاشقانه رو که مال ۱۰ سال پیش هم هست توی یک کنسرت مشترک از حفظ می خوندن. این نشون داد که عصار واقعا توی موسیقی مات مونده. برخلاف همه ی هم نسل هاش!

حسن علیشیری یکشنبه 26 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 04:29 ب.ظ http://alishiri.blogsky.com

سلام همسر گرامی، باز هم خوش به حال تو که فرصت کردی بعد از مدتها این چند سط را بنویسی. می‌خواستم نظر خودم را درباره کنسرت بنویسم که دیدم میثم کامنت گذاشته و انگار تمام حرفهای من را نوشته. صد درصد با او موافقم یا این تفاوت که من رضا را بیشتر دوست دارم. این دوست داشتن هم ربطی به فالش خواندن یا نخواندنش ندارد. همین که در این وانفسای تکراری بودن سعی می کند متفاوت باشد جای تقدیر دارد، ندارد؟!

مریم فدامین یکشنبه 26 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 05:25 ب.ظ

سلام امروزموفق شدم به وبلاگتان سرکی بکشم خوشحالم که درنبودمن بهت بدنمیگذرد عزیز زندگی سعی کن همیشه از تمامی لحظات زندگیتان لذت ببرید . شادوسرحال باشید.

روشنک دوشنبه 27 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 08:02 ق.ظ http://azeshgh.blogsky.com

بهترین مادر دنیا چقدر خوب که خواننده نوشته های مایی...بدون تو هیچ چیز رنگ و بوی سابق را ندارد. نه ساعت ۴ به خانه آمدن شوقی دارد نه صبح زود رفتن! دیگه حتی پنج شنبه و جمعه ها هم بدون گرمای حضورت حس و حال تعطیلی را ندارند......
دلم تنگ دلم تنگ دلم تنگ....

حامی دوشنبه 27 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 02:51 ب.ظ http://www.hammi.persianblog.ir

مطالبتون جالب بود همکار گرامی

فراز دوشنبه 27 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 11:19 ب.ظ http://www.hedayatrad.blogfa.com

من با یه شعر و ترانه به روزم

بنگری سه‌شنبه 28 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 12:28 ب.ظ http://www.bangeree.blogsky.com

سلام خانم عزیز ...
خوشحالم بعد از مدتی به روز کردی ..
همیشه بهانه نبود نیروی متخصص در کشور دیده میشه ! کاری که بیگانه میکنه خودی هم میتونه بکنه پس چرا این همه بی انصافی !؟

تهیه گزارشت راجب کنسرت زیبا بود ...خوشبحالتون که اونجا بودی ..

شاد و موفق باشی

عرشیا عشقی یکشنبه 3 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 04:07 ق.ظ http://arshia-eshghi.blogfa.com

سلام
امیدوارم شاد وسلامت باشین دوستان
واسه پست بالایی کامنت گذاشتم ولی انگار ثبت نشد
دوباره عرض می کنم
این شعر ه ا سایه رو مدتها پیش حفظ بودم اما الآن هم که می خوندمش متوجه شدم هنوز کامل از یادم نرفته
ارغوان خانوم تصور می کنم که شما به دلیل اسمت تعلق خاطر بیشتری نسبت به این کار داشته باشی
با شعری که لحظاتی پیش سرودم به روزم نامش هست:"بارون که می گیره!"
خوشحال می شم اگر بخونینش چه شما و چه روشنک خانوم
منتظرتون می مونم
وقت خوش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد